شماره پرونده: SCP-093
تاریخ گزارش:████
محقق:████
سطح مهارسازی: اقلیدس
پروتکلهای ویژهٔ مهارسازی: برای دیدن روند کلی شرایط آزمایش، به اسناد آزمایش SCP-093-t1 مراجعه کنید. SCP-093 باید همیشه روی آینه و تحت نظارت تصویری باشد. ورود به محوطه، فقط در صورت وجود ضبط فیلم مناسب و روش بازیابی نمونه، مجاز است. با هرگونه تلاش برای استفاده از SCP-093، خارج از این شرایط، به شدت برخورد میشود و ممکن است موجب اعدام فرد شود.
شرح: SCP-093 یه دیسک عمدتاً قرمز، تراشخورده از کامپوزیت سنگی شبیه سینار، با حکاکیهای مدور و نمادهای ناشناخته، به عمق ۰.۵ سانتیمتر در اطراف شیء است. برشهای عمیقتر روی SCP-093، به عمق ۱ تا ۱.۵ سانت هم میرسند. قطر SCP-093، ۷.۶۲ سانت است و بهراحتی در کف دست جای میگیرد. SCP-093 روی دست فرد زنده تغییر رنگ میدهد. رنگهایی که شیء به خود میگیرد، هنوز در دست تحقیق هستند. باور فعلی این است که رنگ آن بستگی به پشیمانیهای فرد نگهدارنده دارد.
اگر SCP-093 از آینه جدا شود ولی کسی آن را نگه ندارد، او نزدیکترین سطح آینهای را میجوید. دیده شده که SCP-093 در هنگام غلتیدن، در بزرگترین دایرهٔ ممکن حرکت میکند و بهسرعت فوقالعاده بالایی میرسد. مکانیزم ایجادکنندهٔ این شتاب هنوز مشخص نیست. اگر مانعی بین SCP-093 و نزدیکترین آینه باشد، از این شتاب برای عبور از آن استفاده کرده و حرکت سریع خود را بهسمت آینه ادامه میدهد، و فقط در هنگام تماس با آینه متوقف میشود. با وجود شدت برخورد بالا، SCP-093 و آینه هیچ آسیبی نمیبینند.
یادداشتهای جانبی: هیچ یادداشت یا پروندهای برای توضیح نحوه کشف و یا وجود SCP-093 در بنیاد وجود ندارد. ازآنجاکه هیچ سوابقی که روش نگهداری SCP-093 را توضیح دهد وجود ندارد، روندی آزمایشی برای مشخص کردن دلیل نیاز به آینه برای نگهداری آن شروع شد. نتایج SCP-093-t1 منجر به کشف، توانایی سفر از طریق آینه، برای هر موجود زندهای که SCP-093 را نگه میدارد، شد. و در سری آزمایشات SCP-093-t2 مقصد حاصل از این سفرها مشخص شد.
اسناد اولیه SCP-093
شماره پرونده: SCP-093
تاریخ گزارش:
محقق:
سطح مهارسازی: اقلیدس
پروتکلهای ویژهٔ مهارسازی: SCP-093 باید بر روی آینهای حاوی نقره، روی پایهای ۰.۳در ۰.۲۳ متری با حداقل ارتفاع ۱.۲۲ متر از سطح زمین در سلول ████ نگهداری شود.
شیء نباید در مکانی بزرگتر از ۳.۶۶ در ۳.۰۵ متر، و یا روی پایههایی از جنس چوب ماهون، کاج، گیلاس و یا آلومینیوم، بالاتر و یا پایینتر از طبقهٔ ۱ سلول نگهداری████، قرار گیرد. میتوان بدون هیچ خطر (البته به آرامی)، یا عواقبی شیء را در دست گرفت. میتوانید آزمایشات و پیامدها آن را، که شامل روند مهار هستند، در بخش-بی:۳۵-۱ فایلهای ضمیمه مشاهده کنید.
توصیفات: شیء در ۳۰ ژانویه ۱۹۶۸، و در ساحل دریای سرخ، درحالیکه نور آبی خفیفی از خود منتشر میکرد، یافت شد. بعداز آن، رنگش به ترکیبی از نور خفیف نارنجی و قرمز تغییر پیدا کرده و مقدار متغیری از آن نورها را در حضور برسیکنندگان زن، بین سنین ۳۴ تا ۴۱ سال، ساطع میکند. SCP-093، هنگام پیدا شدن جنازه ۹۸۳۴-۱۹۴ در مرکز تحقیقات ██████ نیز، رنگی آبی مشابه رنگ ثبت شده برای ۵۴:۳۴ در ساعت ۱:۲۳، ۲۶ آوریل داشت.
رابطه بین ۱۹۴-۹۸۳۴ و SCP-093 هنوز کاملاً مشخص نشده است، و آثار قرار گرفتن در معرض SCP-093 نیز ناشناخته باقی مانده است. به جز گزارشهای نادر از احساس آرامش، و از دورههای افسردگی، از دست دادن تعادل و افکار خودکشی در کیس ۰۴۹-۲۴۲. براساس اسناد مربوط به ۱۲ مارس ۱۹۹۳، واکنش شیء به حضور ۲۴۲-۰۰۵۶، تغییر رنگ دادن، به بنفشی روشن، بهمدت کمتر از ۲:۰۹ بود. آثار این واکنش شناخته نشدهاند.
یادداشتهای جانبی: محل و چگونگی پیدایش SCP-093 ناشناخته باقی مانده است، و اسناد مربوط به پیدا شدن SCP-093، در آتشسوزی مرکز تحقیقات ██████، در ۰۹ دسامبر ۱۹۸۹ از بین رفتند. گزارشات مربوط به احساسات دانشمندانی که با SCP-093 کار کردهاند، از ۱۹ آوریل ۱۹۹۵ بینتیجه ماندهاند.
تست آینه ۱: رنگ (آبی)
نمونه آزمایشی، دی-۲۰۳۸۴، مذکر، ۳۴ ساله و دارای بدنی قوی است. سابقه وی نشاندهندهٔ چند فقره قتل/اقدام به خودکشی است. نمونه، در تمام مراحل آزمایش همکاری میکند. نمونه درحالیکه SCP-093 به رنگ آبی در آمده است آن را در دست دارد، وارد آینه میشود. متخصصان فنی که بیرون آینه بودند مشاهده کردهاند که آینه تا هنگام در شدن کامل نمونه از آن، دارای یک بازتاب حقیقی بوده است. آنگاه، چشمانداز به فضای باز با رنگی بسیار متمایل به آبی تغییر کرد. اطلاعات ویدئویی بهصورت رسانههای پیوست دادهشده، نشان داده شده است:
دوربین فعال میشود و قبلاز شفاف شدن تصویر، سوسو میزند. نمونه نیز در حال تماشای همان دشتی است که متخصصان گزارش کرده بودند. بهنظر میرسد دشت، جلگهای معمولی، با رنگ آبی سنگینی است که تمام زنگهای طبیعی را میپوشاند، است. هنگامی که نمونه سر خود را از چپ به راست حرکت میدهد، هیچ ساختمان یا پدیدهٔ قابل شناساییای دیده نمیشود. تنها چیزی که دیده میشود، چمن، علف هرز و بادیست که علفهای بلندتر را حرکت میدهد. هیچ درختی و موجود زندهای دیده نمیشود.
نمونه طبق دستوری که به اون داده شده بهسمت جلو حرکت میکند. او ۵۰۰ قدم حرکت میکند و سپس چیزی میبیند. تکهای از زمین جلوی او خشک است دیده میشود که علفها با نزدیک شدن نمونه به آن، میمیرد. پس از حدود ۳۰۰ قدم حرکت کردن، نمونه در جلوی یک سوراخ ایستاده است. سوراخ توسط ابزارهای باستانی ناشناخته حفر شده است.
سیستم قرقره درگیر شده و دوربین دچار لرزشی خفیف میشود. به نمونه دستور داده میشود که وارد سوراخ شود، و پس از اعتراضی خفیف، او با این کار موافقت میکند. هیچ روش آشکاری برای پایین رفتن، مانند طناب یا نردبان، وجود ندارد، و نمونه برای کند کردن سرعت نزول خود کاملاً روی سیستم قرقره و دستهایش اتکا میکند. تقریباً ۱۰۰ متر از طناب قبل از رسیدن به انتهای سوراخ استفاده میشود. منبع نوری ارائهشده در کیت لوازم حدوداً در عمق ۵۰ متری و پساز غیرقابلاعتمادشدن منابع نوری خارجی فعال میشود. حرکات رفت و برگشتی دوربین حتی در انتهای سوراخ نیز چیزی به جز خاک نشان نمیدهند.
نمونه با کمک منبع نوری به حرکت خود ادامه میدهد. وقتی از او دربارهٔ رنگ آبی سؤال میشود، اظهار سردرگمی کرده میگوید که از دید او همچینچیزی وجود ندارد و هرگز نداشته است. نور در انتهای تونل دیده میشود و ۱۵۰ متر از کابل استفاده شده است. صدای مسلح کردن سلاح گرم، خارج از دید دوربین شنیده میشود. وقتی در این باره از او سؤال میشود، میگوید این کار احتیاطی موجه است، و به حرکتش ادامه میدهد.
تونل از خاک به محفظهای بتونی تغییر پیدا میکند. نمونه از بوی متعفنی شکایت میکند. معلوم میشود که منبع نور مجموعهای از لامپهای سقفی هستند که کمتر از یکچهارم آنها خراب بوده و باقشان کار میکنند. شش در، سه در، در هر سمت سالن، و یک در، در انتهای سالن، که با بقایای قفسهٔ فلزی عادیای پوشیده شده است، از نمای دوربین قابل مشاهده است. بقایای قفسه دارای نشانههای زنگزدگی است و شبیه قفسههای یک فروشگاه خردهفروشیست و نشاندهندهٔ حضور انسانهای دیگر است.
به نمونه دستور داده میشود که درها را به هر ترتیبی که دوست دارد امتحان کند. نمونه اولین درِ سمت راست امتحان میکند. در قفل است و باز نمیشود. در دوم را امتحان میکند. باز نمیشود. قفل نیست، اما ازسمت دیگر، چیزی جلوی آن قرار دارد. پساز بستن در دوم، در سوم را امتحان میکند، نتیجهٔ آن مانند در اول است. بهسمت دیگر رفته، در کاملاً باز شده و نور اتاق را روشن میکند. چراغ قابل حمل درحالیکه نمونه دوربین را حرکت میدهد تا اتاق کاملاً دیده شود، خاموش میکند.
اتاق کاملاً خالیست ولی دیوارهای آن بسیار کثیف هستند. نمونه میگوید مادهٔ روی دیوار خاک نیست، ولی وی قادر به شناسایی آن نیز نمیباشد. بهنظر میرسد پلاستیک ذوب شده باشد، اما به جای سیاه، قهوای تیره است. در بسته میشود. در دوم سمت چپ، دستگیره ندارد، و وقتی حل داده میشود، حرکت نمیکند. سوراخ دستگیره توسط مواد ناشناخته پر شده است. درها طوری طراحی شدهاند که هیچچیز از کنار آنها رد نمیشود و فضای زیرشان کوچکتر از آن است که بتوان به وسیلهٔ آن، داخل اتاق را دید. دب اول از سمت چپ، قفل است، اما بخشی از کلید، ازجمله دندانهها و بخشی از دستهکلید در قفل باقی مانده است. بخش پشتی آن شکسته شده است.
با مقداری تلاش، نمونه موفق میشود که در را باز کند. او فوراً شروع به سرفه کرده و از بوی متعفنی شکایت میکند. دیوارها و کف اتاق تمیز هستند، درحالیکه سقف اتاق با همان مواد قهوهایرنگ عجیب اتاق سوم پوشیده شده است. در این اتاق یک تختخواب موقت، که با پتوهای کهنه و بالش درست شده، جعبهٔ چوبی بزرگی حاوی جعبههایی باز است که بهنظر میرسد حاوی مواد غذایی میباشد. زبان در دوربین بهصورت خطهای نامرتب دیده میشود، اما نمونه میگوید که میتواند روی آنها کلمهٔ غلات را بخواند. جعبهٔ چوبی دیگری در اتاق وجود دارد که بهنظر میرسد حاوی بطریهای آب خالی، که کاملاً خشک شدهاند است. کتابی بسته، بدون هیچگونه علامت مشخصی و یا نامی روی زمین، کنار تختخواب قرار دارد.
روی دیوار کاغذهایی وجود دارند که بهنظر میرسد تکههایی از مقالات روزنامه هستند، اما خوانده نمیشود. از نمونه خواسته میشود تا آنها را برای برگرداندنشان به آزمایشگاه، از دیوار جدا کند. تمام کاغذها به جز یکی، بهدلیل سن زیاد، بهمحض لمس شدن، خرد میشوند. کاغذ در ظرف مخصوص مدارک قرار داده میشود و بهنظر میرسد که نسبت به دیگر کاغذها جدیدتر است. از نمونه خواسته میشود که کتاب را بررسی کند و وی بهسمت آن حرکت میکند.
صدای نوار به مدت ۳.۵ ثانیه تبدیل به صدای بسیار زیر آزاردهندهای، شبیه به ساییده شدن آهن، میشود و این صدا تمام ارتباطات را مختل میکند. نمونه هنوز به کتاب دست نزده است و وقتی صدا متوقف میشود، از کنترل درخواست میکند که بار دیگر دستور خود را تکرار کند. در طول این مدت هیچ دستوری از سمت کنترل داده نشده بود، زیرا هدستها برداشته شده بودند. به نمونه توصیه میشود که از اتاق خارج شود. او متوجه میشود که در آرام آرام بسته شده، و اگر مداخلهای نشود، کاملاً بسته میشود. به نمونه توصیه میشود که آن در را رها کرده و در سمت راست را بررسی کند.
مرور ۱۰ ثانیهٔ بعدی نوار با حرکت دوربین، فردی را در انتهای تونل و در محل در هفتم، نشان میدهد. در فقط به اندازهای باز است که قبلاز بسته شدن، صورت او دیده شد. هیچ جزئیاتی دیده نمیشود.
نمونه، در دوم را بدون گزارش عجیبی، بررسی میکند. این در پساز هل داده شدن تکان میخورد، و پساز چند بار ضربه زدن، آنقدری باز میشود که بتوان داخل اتاق را دید. یک تختهٔ چوبپنبهای، که مقالات بیشتری به آن متصل شده است، دیده میشود. بالا، جعبهٔ دیگری نیز دیده میشود که روی آن «غلات» نوشته شده است. و چیزی که دیده میشود که بهنظر میرسد دست رو به بالای یک فرد است. نمونه در را میبندد و دوربین حرکت میکند و دیده میشود که در هفتم، هنوز بسته است. ازآنجاییکه مکان دیگری برای بررسی باقی نمانده است، از نمونه درخواست میشد که برگردد.
نمونه اعتراضی نمیکند، و از افزایش بوی متعفن شکایت میکند.
در هنگام بازگشت بهسوی ابتدای تونل، در تصاویر دوربین تغییر و یا ناهنجاری دیده نمیشود، اما کنترل اینطور گزارش کرده است که ۱۰۰ متر دیگر از کابل به درون پرتال کشیده شده و سپس سفت و شل میشود. تصاویر ویدئویی نشان میدهند که نمونه در حال بالا رفتن از تونل است. از نمونه خواسته میشود تا صعود را متوقف کند، اما او میگوید که او نیست که بالا میرود، بلکه طناب او را بالا میکشد. هر دو طرف دچار هراس میشوند و به نمونه گفته میشود که سلاح خود را آماده کند.
هنگام رسیدن به بالای حفره، چیزی در دوربین مشاهده نمیشود، و نمونه هیچگونه تغییری را در چشمانداز گزارش نمیکند، و سپس با دنبال کردن راه کابل، برمیگردد. پساز طی حدود ۹۰۰ قدم، نمونه از کنترل میپرسد که چند متر از کابل را استفاد کرده است. کنترل اذعان میکند که بهدلیل مشکلات پیشآمده، اطمینان ندارد، اما ا آنجاکه نمونه برای رسیدن به حفره یک مسیر مستقیم را طی کرده است، راه برگشت وی نیز باید مستقیم باشد. نمونه اظهار نگرانی میکند و میگوید اکنون که مقدار بیشتری از طناب دیده میشود میتوان دید که کابل، نسبت به نقطهای از زمین، ۹۰ درجه حرکت کرده است.
نمونه دوربین را بهطور آهسته، بهطور چرخشی، حرکت میدهد. روی فیلم، به جز نمونه، ۳۷ نفر دیگر دیده میشوند که، ساکن، ایستادهاند و هیچیک از آنها قابل شناسایی نیست. آنها فاقد رنگ آبیای هستند که تمام منظره را پوشانده است. اتاق کنترل بار دیگر به وحشت میافتد، اما تنها چیز عجیبی که نمونه گزارش میدهد، زاویهدار بودن مسیر کابل است. نمونه کابل را میکشد. تنگ است و حرکت نمیکند. اتاق کنترل شروع به جمع کردن کابل میکند و قرقره به سرعت میچرخد. حرکت کابل را میتوان از طریق مشاهدهٔ حرکت چمن در بخش زاویهدار کابل دید. سپس کابل با مقاومت روبهرو میشود و بهدلیل وارد شدن نیروی بازگشتی به آن، دچار ارتعاش میشود. نمونه دوربین را در امتداد طول کابل حرکت میدهد. بهنظر میرسد که دارد بهآرامی شلتر میشود. سپس کاملاً شل شده و سیستم قرقره دوباره شروع به فعالیت میکند.
اتاق کنترل از نمونه میخواهد که مسیر کابل را دنبال کرده و برگردد. صدای جیغهایی همراه با وحشت، ازسوی نمونه، ضبط شده است. ۵ گلوله درحالیکه نمونه چیزی خارج دید دوربین را هدف گرفته است، شلیک میشود. اتاق کنترل گزارش کرده که میتوانسته است کابل در حال ناپدید شدن، در نقطهای معلق در هوا را را همراه نمونه ببیند که دارد بهسمت مبدا باز میگردد. هنگامی که نمونه از این نقطه میگذرد، تمام کابل به قرقره بازگشته و دوربین فقط زمین را نشان میدهد. اتاق کنترل گزارش کرده که حدوده پنچ ثانیه طول کشیده است تا تصویر درون آینه بهصورت بازتاب در آید و SCP-093 نیز تا یک ساعت بعد از بازیابی از نمونه، آبی رنگ باقی مانده است.
هنگام پس گرفتن سلاح گرم، مایعی متعفن روی لباسها و اطراف دست نمونه وجود داشته است. این مایع بهسرعت خشک شده و بهدلیل پایین بودن کیفیت نمونه مایع بیارزش تلقی شد. پرسنل اتاق کنترل که آینه را مشاهده میکنند، گزارش کردهاند که قبلاز بازگشتن آینه بهصورت بازتاب واقعی، انسانی عظیمالجثه، ۵۰ برابر یک انسان معمولی، را دیدهاند که دارای دستانی کوتاه و فاقد هرگونه صفات روی صورت خود بوده، و خود را بهسمت آینه میکشیده است.
بهدلیل فاصلهٔ زیاد جزئیات کامل او قابل تشخیص نبودهاند، اما حداقل یک نفر از ناظرین اظهار داشته است که میتوان از روی سوراخهای روی صورتش، که به غیر از آن کاملاً صاف بوده، میتوان حدس زد که به او شلیک شده است.
نمونه آزمایشی که از نمونه گرفته شد، شامل روزنامهای بود که روی آن ████ نوشته شده بود. آن روزنامه بهعنوان ████ بایگانی شده است.
تست آینهٔ ۲: رنگ (سبز)
سوژه دی-۵۴۴۹۳، زن، ۲۳ساله و هیکل متوسطی دارد. سوابق وی شامل نمونههایی از سرقت ماشین و قتل شبهعمد دو کودک، هنگام فرار با ماشین است. سوژه در تمام مراحل آزمایش همکاری کامل دارد. سوژه درحالیکه SCP-093 را که به رنگ سبز در آمده بود در دست دارد، وارد آینه ارائه شده میشود. تکنسینهایی که بیرون حضور داشتند، مشاهده کردهاند که آینه تا هنگامی که سوژه بهطور کامل وارد آینه شد، بهصورت بازتابی حقیقی باقی ماند. سپس منظره به یک زمین کشاورزی که رنگ آن، مانند آزمایش اول، بهشدت سبز شده بود، تغییر کرد. اطلاعات ویدئویی بهصورت رسانههای پیوستدادهشده، نشان داده شده است:
دوربین فعال شده. تکنسینها گزارش دادند که سوژه در حال مشاهدهٔ زمین کشاورزی است. تمام اجسام سبز رنگ درون تصویر دارای رنگی عمیقتر بوده و همانند تست ۱، رنگی سبز تمام رنگهای طبیعی اجسام را پوشانده است. هنگامی که سوژه دوربین را حرکت میدهد، هیچ مکان قابل شناسایی از تست یک دیده نمیشود.
مکان یک زمین کشاورزی است، که مدتهاست رها شده است. در وسط آن مترسکی، با طراحی ناشناخته دیده میشود که قطعات باقیمانده از آن پاره و پوسیده شدهاند. هیچچیز در زمین خیشکشیدهشده رشد نمیکند. یک خانهٔ مزرعهایِ دوطبقه با یک پناهگاه زیرزمینی در سمت راست زمین دیده میشود. سوژه بلافاصله سلاح خود را آماده میکند و اتاق کنترل از وی میخواهد تا قبلاز ادامهٔ کار، خود را آرام کند. صدای نفسهای عمیق او، روی صوت فیلم غالب میشود.
چند دقیقه طول میکشد تا سوژه اعلام کند که حالش خوب است. سپس طبق دستورالعمل به حرکت در میآید تا محیط مزرعه_خانه را بررسی کند. دو عدد دوچرخهٔ کودک، یکی پسرانه و یکی دخترانه، در کنار در پناهگاه، به دیوار خانه تکیه داده شدهاند. یکی از درهای پناهگاه روی چمنها افتاده است. از روی خردهچوبها مشخص است که در از جای خود کنده شده. روی پلهها لباسهایی را که به ترتیب، از بلوز تا کفش، مرتب شده و متعلق است به یک پسربچه، قرار دارند. سوژه شروع به جیغ و داد میکند و از اتاق کنترل میپرسد که آیا این یک شوخی بیمارگونه است. اتاق کنترل به او اطمینان میدهند که آنها نیز تا به حال این محیط را ندیدهاند و از وی میخواهند آرامش خود را حفظ کند. چند دقیقه طول میکشد تا سوژه بتواند خود را آرام کرده و به کار خود ادامه دهد. هنوز مشخص نیست که SCP-093 دارد گذشته سوژ را به محیط مرتبط میکند یا خیر.
چند دقیقه بعد، سوژه حاضر میشود ادامه دهد. ارتباط با سوژه سایلنت میشود و به مدت ۱.۵ نیم دقیقه، تنها صدای ضبطشده روی فیلم، صدای اتاق کنترل، دربارهٔ رفتار وحشتزدهٔ سوژه است. با رسیدن سوژه به پایین پلهها، ارتباط صوتی با سوژه دوباره برقرار میشود. انبار زیرزمینی خانه کاملاً عادی است. چندین قفسهٔ چوبی در انتهای دیوار وجود دارد که روی آن کنسروهایی حاوی مواد نامعلوم قرار دارد. لامپهایی شکسته بهآرامی روی تیرهای پشتیبانی تاب میخورند. دوربین بهآرامی در زیرزمین به حرکت در میآید. هیچ نشانی از ردپایی نیست و میتوان اینطور فرض کرد که انبار برای مدت طولانی متروکه بوده است. سوژه شروع به شکایت از بویی متعفن میکند.
همانطور که سوژه دوربین را حرکت میدهد، دری فلزی، مشابه درهای زیردریایی که دستهای چرخشی دارند، روی زمین دیده میشود. سوژه میگوید که بوی بد در اطراف دریچه خیلی شدید است و اینکه خاک اطراف دریچه گلول گلوله و مشابه خاک رس میباشد. دستهٔ دریچه کهنه است و بخشی از رنگ آن پریده است. سوژه بهالاجبار، دستهٔ دریچه را میچرخاند تا در باز شود. سوژه بعداز آزاد شدن چیزی که فرض میشود هوایی کهنه و دمکرده باشد، شروع به سرفه میکند. وقتی دوربین داخل تونل را نشان میدهد، دالانی سفید و بتنی دیده میشود، شلیه به تونل آزمایش آبی، اما شرایط خیلی بهتری دارد. از سوژه خواسته میشود که از نردبان پایین رفته و در را پشتسر خود ببندد.
کمی طول میکشد تا سوژه قبول کند که پایین برود، اما در را نمیبندد. نگرانیهای وی دربارهٔ قطع شدن سیستم قرقره قبول میشود. پساز رسیدن به مزرعه_خانه و پایین رفتن از نردبان، ۳۵ متر از کابل استفاده شده است. بهنظر میرسد که حفره پناهگاه مناسبی برای استفادهٔ طولانی نیست. بسیار جادار، و تقریباً به اندازهٔ نصف خود زیرزمین است. آنجا سه تخت وجود دارد که یکی از آنها برای یک زوج و دو تخت دیگر یکنفره است.
چندین جعبه مواد غذایی، مشابه جعبههای یافتهشده در آزمایش آبی، که روی آنها کلمهٔ غلات نوشته شده است، یک سطل زباله را که در انتهای دریچه قرار دارد، پر کرده است. دو اسکلت روی تختها و اسکلت دیگری روی زمین بود و کنار آن هفتتیری ساده و خالی افتاده است. پوکهٔ سه گلولهٔ شلیکشده نزدیک هفتتیر، روی زمین، پخش شدهاند. در سمت دیگر اسکلت، یک کتاب صحافیشده است که ظاهراً سالم بهنظر میرسد. این کتاب بازیابی شده و طبق درخواست، در محفظهٔ مدارک صحنه قرار میگیرد. اسلحه نیز طبق فرمان اتاق کنترل، همانجا رها میشود.
سوژه باقی پناهگاه را برسی کرده و روی میزی که روزنامهای بریده شده، با وضعیت خوب، روی آن قرار دارد، تمرکز میکند. مقالات بریدهشده نیز به وسیلهٔ یک محفظهٔ مدارک بازیابی میشود. چیز مهم دیگری در پناهگاه برای بازگرداندن دیده نمیشود. چند کیسهٔ اسباببازی، مشابه اسباببازیهای محبوب دههٔ ۵۰، در کنار دیوار قرار دارند.
از سوژه خواسته میشود که پناهگاه را ترک کند، اما بلافاصله یکی از تکنسینها از وی میخواهد تا صبر کند و دوربین را بهسمت دری که بهسمت دریچهٔ خروجی میرود، حرکت میکند. بررسی دقیقتری که بعداز نزدیک شدن سوژه به آن انجام میشود، نشان میدهد که در بخشی از دیوار، یک پریز شبکه کارگذاشته شده است که با مادهای کهربایی، بهزور، بین آن و دیوار فاصلهای ایجاد کرده است. سوژه از دست زدن به آن ماده یا جمع کردن نمونه سر باز میزند و میگوید آنقدر بوی متعفنی دارد که اگر اتاق کنترل از آن میخواهند، خودشان باید برای برداشتن آن به اینجا بیایند. اتاق کنترل این خواسته را رد کرده و به وی دستور میدهد تا پناهگاه را ترک کند.
درحالیکه سوژه نردبان را در دست میگیرد تا از آن بالا برود، دوربین حرکت کرده و اتاق کنترل شکلی شبهانسان را در بالای حفره میبیند که دارد پایین را نگاه میکند. کنترل از سوژه میخواهد تا این امر را تأیید کند، اما او میگوید که چیزی آنجا نیست و شروع به حرکت میکند. آن شخصیت پساز اینکه سوژه اولین پله را لمس میکند، ناپدید میشود. سوژه بدون هیچ حادثهای از نردبان بالا میرود. در بالای حفره هیچ موجود زندهای دیده نمیشود و هیچچیز جابهجا نشده است. سوژه تأکید میکند که هیچچیزی آنجا نبوده است و سپس در را میبندد و بعد بلافاصله استفراغ میکند.
سوژه چند بار سرفه کرده و سپس از آبی که با خود دارد برای غرغره کردن استفاده میکند. او ناگهان بیحرکت میشود و از اتاق کنترل میپرسد که آیا آنها آن صدا را میشنوند. اتاق کنترل هیچ صدایی را دریافت نکرده است. سوژه با احتیاط کامل و درحالیکه سلاح خود را در دست دارد، به در زیرزمین نزدیک شده و آن را باز میکند، و سر خود را تا حدی بالا میبرد که دوربین نیز بتواند بیرون را ببیند. در دوردستها، حدود ۷۰۰ متری مزرعه، دو موجود عظیمالجثه و شبهانسان در حال خزیدن روی زمین هستند. آن موجودات سوژه را، که کاملاً ساکت ایستاده ولی اسلحهاش بهطور واضح در حال لرزش است، را نمی بینند.
از سوژه خواسته میشود که در طول مدتی که آن موجودات حرکت میکنند، کاملاً ساکت و بیحرکت بماند. آنها در روی صورت خود هیچگونه جزئیاتی ندارند، و طوری در میدادن دید سوژه حرکت میکنند که صورتهای آنها فقط برای لحظات کوتاهی قابل مشاهده است. در طول این مدت معلوم میشود که صورت آن ها فاقد هرگونه جزئیات است. دستانی که آنها از آنان برای جابهجا کردن خود استفاده میکنند، گاهی اوقات کوتاه و گاهی اوقات بلند هستند، و هر بار که حرکت می کنند کش آمده و طول آنها تغییر می کند. این موجودات فاقد بخش تحتانی بدن خود هستند و بهنظر میرسد که بدن آنها پساز نیمتنهٔ بالایی تمام میشود. تقریباً ۱۰ دقیقه طول میکشد تا آن دو موجود در دور دست ها محو شوند، پس از آن سوژه وحشت کرده و به اتاق کنترل التماس میکند که به او اجازهٔ برگشت دهند. درخواست وی رد میشود. به سوژه دستور داده میشود از انبار وارد خانه شده، و تحت هیچ شرایطی خانه را ترک نکند.
سوژه از طریق دریچهای در سقف/کف وجود دارد، وارد آشپزخانه میشود. در دریچه زنگ زده و پرسروصدا است و باعث میشود سوژه قبل از ادامه دادن راه خود، ۳۷ ثانیه مکث کند، سپس از پلهها
بالا رفته و وارد آشپزخانه میشود. لایهای سنگین از گردوغبار تمام وسایل آشپزخانه را پوشانده است. در یخچال باز مانده و تمام خوراکیهای داخل آن فاسد شدهاند. در کنار آشپزخانه، یک اتاق نشیمن است که سوژه بهآرامی وارد آن میشود. آنجا یک مبل تختشو، یک کاناپه و یک تلویزیون وجود دارد که تمام آنها دارای طراحی دهه ۵۰ هستند. روی کاناپه، لپتابی است که جلد آن نیز مشابه طراحیهای دهه ۵۰ است ، لایهٔ سنگینی از خاک روی آن را پوشانده است. باز کردن لپتاب آخرین لحظات سیستمعامل آن، "Faithful OS" را نشان می دهد ، که از حالت آمادهبهکار را خارج شده و بلافاصله خاموش میشود. لپتاب منبع تغذیه خارجی ندارد و دوباره روشن نمیشود. وقتی از وی خواسته میشود که لپتاب را بازیابی کند، متوجه میشود که بالشتک صندلی به آن چسبیده و با آن حرکت میکند. به سوژه گفته میشود که لپتاب را همانجا که هست رها کند.
در داخلی که به بیرون از خانه راه دارد به وسیلهٔ تختههای چوبی ضخیم بسته شده است. هیچگونه تعاملی با آنها صورت نمیگیرد. نمای دورین بهسمت راهپلهای که به طبقهٔ بالا میرود حرکت میکند. سوژه بدون اینکه از او خواسته شود، از پلهها، که بهطور عجیبی بیصدا هستند بالا میرود. وقتی سوژه بالای پلهها میرسد، راهرویی با دو در، یکی در هر سمت، و یک آسانسور مخصوص غذا نیز در انتهای راهرو میبیند.
سوژه به انتخاب خود در سمت چپ را، که به اتاقخواب اصلی راه دارد، باز میکند. تختخواب مرتب است اما کمدی که کنار آن قرار دارد باز و لباسهای آن پخش زمین شدهاند. سوژه چندیدن تکه جواهر روی تخت میبیند و به او گفته میشود تا آنها را همانجا رها کند. سوژه شروع به اعتراض کرده، سپس از بوی بد آنها شکایت کرده، آنها را رها، و فوراً اتاق را ترک میکند. سوژه درخواست میکند در دوم را باز کند.
در دوم باز شده و اتاق خواب مشترک بچهها نمایان میشود. از روی اسباببازیها و لباسهای پراکنده روی زمین واضح است که اتاق متعلق به یک دختر و پسر است. پنجرهای نیز در اتاق وجود دارد که سوژه بهمنظور پاک کردن گرد و خاک از روی آن، آن را با پرده پاک میکند. از سوژه خواسته میشود تا دوربین را به پنجره نزدیکتر کند. او این کار را میکند. زمین کشاورزی و شهری که بهنظر میرسد حدود ۴۰ کیلومتر با اینجا فاصله داشته باشد، دیده میشود. هنگامی که دوربین به عقب حرکت میکند، بهسمت پایین حرکت کرده و زمین اطراف خانه دیده میشود. حدوداً ۳۰۰ فرد، مشابه به افرادی که در فیلم ضبط شده آزمایش آبی وجود داشتند، در اطراف خانه مشاهده میشوند. همهٔ آنها دارند بالا را نگاه میکنند. از سوژه خواسته میشود این امر را تأیید کند، اما او ادعا میکند هیچچیزی آنجا نیست. از سوژه خواسته میشود بازگردد و او به سرعت قبول میکند.
هنگام خروج از خانه هیچ اتفاقی نمیافتد، و سیستم قرقره هیچ رفتار غیرعادی نشان نمیدهد. هنگامی که سوژه به نقطهٔ مبدأ کابل قرقره میرسد، صدای نالهای شدید باعث لرزش تصویر میشود. تکنسینهای حاضر در اتاق کنترل میگویند که آنان نیز قادر به شنیدن صدا و حس لرزش آن بودند. سوژه بدون برسی این صدا از نقطهٔ مبدأ عبور کرده و آینه بار دیگر به سطحی بازتابدهندهٔ تغییر پیدا میکند. SCP-093 پس داده شده و فیلم به پایان میرسد.
تکههای روزنامه بازیابی شده به عنوان █████ بایگانی میشوند.
تست آینه ۳: رنگ (بنفش)
سوژه دی-۸۴۹۳۰، مذکر، ۲۱ساله و هیکل متوسطی دارد. سابقهٔ او شامل قتل درجهٔ دوم یک افسر پلیس در طول عملیات دستگیری مربوط به مواد مخدر است. معمولاً چنین جرمی، اگرچه بسیار جدی است، باعث نمیشود برای فرد مجازاتی در نظر گرفته شود که انتهایش به ما برسد. اما قتل آن افسر پلیس به شدت خشن و وحشیانه بود. سوژه اصلاً با کادر همکاری نمیکرد و لازم بود به وی یادآوری شد که همکاری فقط به نفع خود او خواهد بود. سوژه درحالکه SCP-093 به رنگ بنفش در آمد بود، را در دست داشت، وارد آینه ارائه شد. تکنسینهای بیرونی مشاهده کردهاند که آینه تا هنگامی که سوژه کاملاً از آن نگذشته بود، بازتاب حقیقی خود را حفظ کرده و سپس تصویر درون آن به منظرهٔ یک شهر که همانند آزمایش اول، به رنگ بنفش در آمده بود، تغییر پیدا کرد. جزئیات ویدئو در پیوست زیر شرح داده شده است.
دوربین روشن شده و به اطراف حرکت داده میشود. بهنظر میرسد سوژه در مرکز شهری مدرن مانند نیویورک باشد. خیابانها به جز چند ماشین که از شرکتهای ناشناخته هستند، کاملاً خالی است. ماشینها بسیار پیشرفته و کارآمد بهنظر میرسند. سوژه، بدون اینکه از او خواسته شده باشد، سعی میکند از طریق یکی از پنجرهها داخل ماشین را ببیند، اما خیلی زود خود را عقب کشید و میگوید ماشین و اکثر فضای اطراف آن "بوی گوهی" میدهد.
سوژه متقاعد میشود تا به ماشین نزدیکتر شود. او درحالیکه سرفه میکند، به پنجره نزدیک شده و خاک روی آن را پاک میکند. بهنظر میرسد ماشین کاملاً توسط آن ماده قهوهای پر شده و هیچچیز دیگری در ماشین مشاهده نمیشود. دو ماشین دیگر نیز دقیقاً در همین حالت هستند اما ماشین چهارم از ماشینهای دیگر جدیدتر بهنظر رسیده و درون آن کاملاً تمیز میباشد. قفل در ماشین باز است. سوژه در را باز کرده، سریعاً وارد ماشین شده و در را میبندد. کنترل سوژه را برای این کار ملامت میکنند و به وی یادآوری میکنند که تنها راه نجات او از این مکان یک کابل است که آنقدر قوی است که بستن در به آن آسیب نمیرساند، اما آنها نمیتوانند فردی را که در حال حرکت است، بازیابی کنند.
سوژه با کنترل بر سر این موضوع بحث میکند و دوربین را روی داشبورد حرکت داده و به این اشاره میکند که حتی اگر میخواست هم نمیتوانست ماشین را براند. داشبورد فاقد هرگونه سیستم کنترل قابل تشخیص است، و حتی سیستم احتراق و یا فرمان نیز ندارد. داشبورد دارای چندین صفحه خالی کوچک است که بهنظر میرسد یک سیستم مسیریابی ماهوارهای میباشد. سوژه در ماشین مینشیند، و اتاق کنترل دربارهٔ نحهٔ اجرای آزمایش بحث میکنند زیرا این شهر خیلی از مقصد آزمایش قبلی بزرگتر است.
سوژه درحالیکه اتاق کنترل در این باره بحث میکنند، از درون ماشین به چشمانداز شهر خیره شده است. در طول یکی از حرکتهای دوربین، بهوضوح صورتی دیده میشود که به درون ماشین خیره شده است، با این حال این مورد تا هنگام برسی دوباره فیلم، پساز اتمام آزمایش مورد توجه هیچکس قرار نمیگیرد. سوژه در هیچ زمانی، هیچ حرفی از آن صورت نمیزند. کمی بعد، اتاق کنترل به سوژه اطلاع میدهد که باید همانجایی که هست منتظر تیم اسکورتی که از طریق آینه به سمت او فرستاده شده است بمان.
تیمی متشکل از چهار پرسنل مسلح از طریق آینه اعزام شده و به محلی که سوژه در آن حضور دارند میروند. سپس به سوژه دستور داده میشود که کابل را از خود جدا کند. سپس تیم اسکورت آن را بازیابی میکنند. سپس ویدئو سوژه به پایان رسیده و به وسیلهٔ یک دستگاه بیسیم متعلق به تیم اسکورت جایگزین میشود. کیفیت فیلم روی این دستگاه تداخل بیشتری دارد، اما برای علامتگذاری خروجی آینه ، یک سیستم گیرنده از طریق آینه قرار در محل میگیرد.
سوژه ماشین را ترک کرده و حالا با تیم اسکورت حرکت میکند. با توجه به گزینههای احتمالی بیشمار، به آنها دستور داده میشود که بهسمت نزدیکترین ساختمان رفته و سعی کنند وارد آن شوند. این ساختمان دارای دربهای شیشهای است که روی آنها نام "شرکت تحقیقاتی مشارکتی X.E.A. " نوشته شده است. درهای ساختمان باز هستند، سیستم قفل مغناطیسی وجود دارد، اما بهنظر میرسد که به منبع انرژی متصل نیست. تیم وارد ساختمان و لابی اصلی آن میشوند.
این منطقه شبیه لابی یک شرکت عادی است. یک میز پذیرش هلالیشکل وجود دارد که صندلی آن از آن دور شده، انگار فردی با عجله آن را ترک کرده باشد. یک پایانه رایانه نیز روی میز وجود دارد. تیم به میز نزدیک شده و به حامل دوربین گفته میشود که رایانه را بررسی کند. بهنظر میرسد این سیستم به منبع نیرویی متصل است. "Faithful OS" روی صفحه ظاهر شده درخواست نام کاربری و رمز می کند. یک صفحه کلید نیز وجود دارد، اما بهطور قابل ملاحظهای نازک بوده و به جای کلیدهای فشار دادنی، کلیدهای حساس به لمس دارد. پس از یک تلاش ناموفق صفحه قفل اعلام می کند که تعداد تلاشهای مجاز به اتمام رسیدهاند، سپس کامپیوتر خاموش میشود. هیچ دکمهٔ پاوری دیده نمیشود، پس تیم به حرکت خود ادامه میدهد.
پشت میز پذیرش دو آسانسور، یکی در سمت چپ و یکی در سمت راست آن وجود دارد. هر دو در دارای صفحههای حساس به لمس مشابه که صفحه کلید هستند. آسانسور سمت چپ خراب، در آن باز و چالهٔ آن خالی است. آسانسور سمت راست سالم بهنظر رسیده و برق هم دارد. بدون داشتن مقصدی مشخص، به تیم دستور داده میشود که به بالاترین طبقهٔ ساختمان بروند تا بتوانند تصویری کامل از طراحی شهر به دست بیاورند. بهنظر میرسد تمام طبقهها در دسترس هستند. بالاترین آنها طبقهٔ ۱۱۴ است، که درواقع ۱۱۲ است زیرا طبقههای ۱۳ و ۱۱۳ روی صفحه کلید وجود ندارند.
سفر آسانسور بدون هیچ مشکلی انجام میشود. بهنظر میرسد گذشتن آسانسور از طبقههای ۱۳ و ۱۱۳ بیشتر طول میکشد، که ممکن است به این دلیل باشد که آنها آن طبقهها را کاملاً ساخته، ولی چیزی در آنها نگذاشتند. درها در طبقهٔ ۱۱۴ باز شده و تیم وارد سالن استراحتی بزرگ میشوند. چندین مبلِ خاک زده و یک تلوزیون ال سی دی حدود ۶۰ اینچی که تمام دیوار اتاق را پوشانده و هیچ منبع برقی نیز ندارد، دیده میشود. تعدادی پنجره باز وجود دارند که نور آفتاب را به انتهای سالن راه میدهد. تیم به آن سمت رفته و دوربین را بهسمت بیرون حرکت میدهند.
چشمانداز شهر شگفتانگیز است. این ساختمان یکی از بلندترین ساختمانهای قابل مشاهده است اما مطمئناً در قامت خود تنها نیست. شهر ساکت و خاکستری است، و هیچ ردی از زندگی در این ارتفاع دیده نمیشود. روی بعضی ساختمانها مادهای قهوهای، عجیب و ژلاتینی است که بهنظر میرسد روی ساختمان ریخته شده، و قبل از سخت شدن کمی به پایین چکیده است. ساختمانهای دیگری نیز هستند که پنجرههای طبقات آنها شکسته و همان مادهٔ قهوهای از آنان به بیرون میچکد. یکی از اعضای تیم، حامل دوربین را بهسمت پنجره آنسوی اتاق فرا میخواند.
از پنجره آن سمت اتاق حاشیه شهر دیده میشود. توجه حامل دوربین بهسمت بزرگراهی جذب میشود که دور شهر پیچیده، و یکی دیگر از موجودات شبهانسان عظیم دیده میشود که خودش را با دستانش به اطراف میکشد. بر روی بزرگراه حرکت کرده و سپس از دید خارج میشود. تیم به آسانسور بازمیگردند و متوجه میشوند که دکمهٔ طبقهٔ ۷۴ از قبل فعال شده است. هیچکس به آسانسور نزدیک نشده بود، به همین دلیل تیم قبول میکند که به آن طبقه برود.
درها در طبقهٔ ۷۴ باز میشوند و به مکانی راه دارد که بهنظر میرسد اتاق انتظار مطب یک پزشک است. روی میز پذیرش، لیستی وجود دارد که مجموعهای نام و تاریخ روی آن نوشته شده است. تاریخهای روی ورقه مربوط به سال ۱۹۵۳ هستند. رایانهای شخصی روی میز پذیرش وجود داشته که فعال است. پسزمینهٔ رایانه دو دست را که در حال دعا هستند که کلمات "Faithful OS" زیر آن نوشته شده است نشان میدهند. روی دسکتاپ، پوشههایی وجود دارند که نام سالهای مختلف روی آنها نوشته شده است. وقتی به وسیلهٔ دکمهٔ وسطی موس روی آنها کلیک میشود، فایلهای وردی باز میشود که بهنظر میرسد عمدتاً حاوی اطلاعات مربوط به ملاقاتهای پزشکی هستند.
روی میز دفترچههای با عنوان "متعلق به میز دکتر بوریسیزکی، پاککننده مبارک" قرار دارد. روی در دفتر دکتر، همان نام و عنوان به علاوه یک صلیب حکشده است. باز کرد این در تیم را به راهرویی بدون خاک میبرد که دارای دو اتاق معاینه و یک در رمز دار در آن وجود دارد. اتاقهای معاینه کاملاً معمولی و مشابه اتاقهای هر پزشکی هستند. تمام کابینتهای دارو خالی هستند. به دستور اتاق فرمان، مقداری ماده منفجره سی-۴ روی قفل گذاشته شده، منفجر شده و در بهزور باز میشود.
این در به سالنی بسیار بزرگتر از سالن انتظار راه دارد که در آن مجموعهای کپسولهای بزرگ وجود دارند. در مجموع شش کپسول وجود دارد، که دو تا از آنها شکسته و مادهٔ کهربایی مایل به قهوهای از آنها بیرون ریخته و زمین را پوشانده است. یکی از آنها خالی، و سه کپسول دیگر حاوی انسانهای برهنهای هستند که داخل آنها معلق بوده و به وسیلهٔ ماسک اکسیژن تنفس میکنند. به جلوی کپسولها، جدولهای اطلاعاتی متصل هستند که علائم حیاتی و علائم بیماری فرد را نشان میدهند. در بخش مربوط به علائم بیماری، به انگلیسی عجیب و ناخوشایندی، جدولهایی وجود دارد که بهنظر میرسد بیشتر مشکلات شخصیتی، اخلاقی یا حوادثی که در گذشته فرد رخ دادهاند را توصیف میکنند.
اتاق کنترل درخواست میکند که روی یکی از جدولها زوم شود. پساز فوکوس، مشخص میشود که روی آن نوشته شده: شهروند جنیفر مک زیرکا دچار لغزش شد که باعث شد وی دوبار، در شبهایی که همسرش خانه را ترک کرده بود، با مرد همسایه بخوابد. بیمار خود را بهمنظور پاکسازی ذهن و روح به دستان خدا و ما سپرد. دعایی توسط پدر اعظم اووالاکین و بیمار خوانده شده و تصمیم گرفته شد که بیمار به مدت سه روز در اشکهای پروردگار بماند تا سیستم وی پاک شده، با روحیهٔ خوب آزاد شود.
در بالاترین صفحه نوشته شده است: شهروند آلبریوس فارافالدر در طول یک مراسم به یک پدر اعظم حمله کرده، کفرگویی کرده و میگوید که اشکهای پروردگار باعث شده که دخترش از نظر روحی و ذهنی ناپاک شده و پدر اعظم و تبرکهای او را مسئول کارهای فاحشهگونهٔ دخترش میداند. بهدلیل نبودن هیچ مدرکی برای اثبات این حرفهای کفرآمیز، قاضی بخشاینده و قاضی تنبیهکننده تصمیم گرفتند که آلبریوس فارافالدر باید برای یک هفته در اشکهای پروردگار غسل داده شده و روح وی پاک شود تا اثبات شود که مقصر کارهای دخترش، پدر اعظم نیست و او نیز آرامش پیدا کند.
سوژه، که تابهحال بدون هیچ مشکلی با گروه حرکت میکرده، اکنون شروع به وحشت کردن میکند. دوربین حرکت میکند تا روی او متمرکز شود و مشاهده میشود که او توسط اشخاصی که در دو آزمایش اول دیده شده بودند، احاطه شده است. تیم اسکورت میگوید که سوژه دچار یک حملهٔ اضطرابی شده است، ولی اتاق کنترل به آنها میگوید که فعلاً او را به حال خود رها کرده و کمی صبر کنند. سوژه بر سر آن اشخاص فریاد میزند، اما رهبر تیم اسکورت وجود آنها را انکار میکند و میگوید که سوژه در آن گوشهٔ اتاق تنها است. به گروه اسکورت دستور میدهند که یکی از اعضا به سوژه نزدیک شده و او را به گروه برگرداند. عضو تیم اسکورت، طبق دستور به سوژه نزدیک میشود. در فیلم دیده میشود که اشخاص برای عضوی که در حال نزدیک شده به سوژه هست، راه باز میکنند. او سوژه را روی پاهایش بلد کرده و از گوشه بیرون میآورد. دیده میشود که اشخاص دوباره فضای پشت سر افراد را پر میکنند. آنها مدام و بدون در نظر گرفتن مکان سوژه به وی خیره شدهاند. اتاق کنترل از سوژه میخواهد که فوراً برگردند. تیم اقدام به بازگشتن میکند. قبل از رفتن، یکی از اعضا به چیزی که روی میز پذیرش دیده است اشاره میکند. پوشهای که روی آن نوشته شده بود "اشکهای پروردگار". کنترل از آنها میخواهد که پوشه را با خود برگردانند و آنها آن را در کیت بازیابی سوژه قرار میدهند.
تیم از طریق آسانسور به طبقهٔ همکف باز میگردد. هنگام خروج از ساختمان سوژه با دست به پایین خیابان، و جهت نقطه ورود اشاره میکند. دوربین به آن سمت که یکی از بزرگراههای مرتفع که یکی از آن موجودات شبهانسان بزرگ روی آنها در حال خزیدن است حرکت میکند. موجود سر بدون جزئیات خود را بهسمت تیم میچرخاند، سپس صورتش را بهسمت آسمان برگردانده و صدایی بسیار بلند و ناهنجار از خود ساطع میکند. رهبر تیم دستور حرکت را صادر کرده و همه بهسمت نقطهای که توسط دوربین بیسیم نشان شده است، حرکت میکنند. آن موجود دستش را که به زمین میرسد، دراز میکند. قبلاز اینکه دوربین به پورت برسد، تمام اعضای گروه به جز یکی، از نقطهٔ ورود میگذرند. سوژه از نقطهٔ ورود گذشته، و آینه بار دیگر به سطح بازتابکنندهٔ حقیقی تبدیل میشود.
SCP-093 توسط سوژه که وحشت کرده است، انداخته شده و سعی میکند بهزور از اتاق خارج شود. سوژه پساز اینکه از درون کیت خود اسلحه میکشد، توسط رهبر گروه نابود میشود. رهبر تیم درخواست میکند تا پرتال دوباره باز شود، ولی چندین دقیقه طول میکشد تا بتوان کسی را پیدا کرده که SCP-093 در دست او به همان رنگ در آید. هنگامی که رنگی همسان پیدا شده و SCP-093 به آینه متصل میشود، دریافتکنندهٔ فیلم قابل مشاهده است و تمام افراد بویی بسیار متعفن را گزارش میکنند. رهبر گروه به همراه █████ از تیم کنترل از دروازه ورودی رد میشوند. لباس فرم و تمام داراییهای عضوی از تیم اسکورت که در این دنیا باقی مانده بود، پیدا میشوند، اما خود فرد هیچجا دیده نشده و وقتی که نام او صدا زده میشود، جواب نمیهد. فرد کشتهشده حین عملیات در نظر گرفته شده و گیرندهٔ بیسیم او بازیابی میشود. عضو تیم کنترل و رهبر گروه بار دیگر از نقطهٔ ورود می گذرند و آینه تبدیل به سطح بازتابکننده میشود.
بررسی فیلمهای دوربین نشان میدهد که ██████ از تیم اسکورت، به هوا، در جایی که دروازه در آن قرار داشته چنگ میزند. سپس چرخیده و به بالا و بهسمت نیمتنهای عظیم نگاه میکند. هنگامی که موجود حرکت میکند، مادهٔ چسبناک قهوهای رنگی از او میچکد که کمی بعداز جدا شدن از او ناپدید میشود. انگار که بخار میشود. ██████ به وسیلهٔ سلاح گرم اتوماتیکی که به همراه دارد، به صورت موجود شلیک میکند. این باعث میشود مایهای قهوهای و چسبناک از زخمهای موجود به بیرون بپاشد. ██████ هنگامی که صورت موجود بهسمت او میآید و دوربین با او به زمین میخورد، با فریاد فحش میدهد. تصاویر دوربین حدوداً برای ۴۵ ثانیه تاریک میماند، سپس دوباره روشن شده و میبینیم که موجود در حال خزیدن ب سمت بزرگراه است، سپس خود را روی بزرگراه کشیده و به جهتی که در ابتدا بهسمت آن در حرکت بود، میخزد.
باور بر این است که ██████ توسط آن موجود جذب و احتمالاً هضم شده است. ممکن است این نمونه ای از روش تغذیه این موجودات به وسیلهٔ تماس مستقیم با بافت زنده باشد. مطالعات بیشتر بهمنظور جلوگیری از این اتفاق توصیه نمیشود. پوشهٔ بازیابیشده تحت عنوان ██████ بایگانی شده است.
تست آینه ۴: رنگ (زرد)
اشخاص دیکلاس دیگر برای استفاده در آزمایشها مجاز نمیباشند. پساز مطالعه و بررسی مقالات بازیابیشده از سه آزمایش قبلی، تمرکز روی جمعآوری اطلاعات گذاشته شده است تا درک بهتری از سرنوشت جهانی که با SCP-093 به آن دسترسی پیدا کردهاند، بهدست بیاورند، و مشخص شود که آیا نیاز به عملکردهای خاص یا اقدامات حفاظتی برای دنیای خودمان هست یا خیر. نتایج آنالیز مادههای قهوهای که روی لباسهای عضو گمشدهٔ تیم اسکورت، █████ یافت شده بود، همراه با سایر مقالات بازیابیشده بایگانی شده است.
دکتر █████ برای انجام این آزمایش داوطلب شده است. زیرا از بین تمام داوطلبان ممکن، او توانست کاری کند که SCP-093 به رنگ تازهای در آید. در سوابق دکتر █████ هیچگونه رفتار غیرقانونی، جنایتکارانه و یا مشکلات روانی وجود ندارد. وقتی SCP-093 به آینه تماس داده شد، نمای آن به اتاقک کار اداری تغییر پیدا کرد.
برای این آزمایش، دکتر █████ تصمیم گرفت از سیستم ویدئویی بیسیم استفاده کند تا سیستم بازیابی قرقرهای را کنار بگذارد، زیرا او مطمئن بود که امنیت دارد، زیرا تابهحال هیچیک از آن موجودات نیمتنهای، در هیچیک از ساختمانهایی که مقصد آینه در آنها بوده است دیده نشدهاند. فیلم ویدئو پساز عبور دکتر █████ از آینه شروع میشود. همانند تمام آزمایشات دیگر رنگ زرد تمام تصویر ویدئو را پوشانده است.
دوربین روشن شده و روی مجموعهای از اتاقکهای اداری سفید حرکت میکند. حدوداً ۳۰ اتاقک دیده میشود. در دورترین نقطهٔ سالن از محل ورود، ماژول اداری با دیوارهای شیشهای مات و دربی شیشهی تعبیه شده است. دکتر█████ به در نزدیک شده و نوشتههای حکاکیشدهٔ روی آن را برسی میکند: "مدیر ارشد - استنلی میلامیتز". قفل در باز است.
دکتر █████ وارد مطب شده و میز را بررسی میکند. لیوان قهوهای روی آن است و بهخاطر تبخیر قهوه روی نیمی از آن لکهای قهوهای بهوجود آمده است. روی بشقاب روی میز، دوناتی قرار دارد که دکتر █████ آن را برداشته و بهسمت دیوار پرت میکند، هنگام برخورد، صدایی مانند سنگ تولید کرده و میافتد. کمد فایلی که در گوشهٔ اتاق قرار دارد توجه دکتر █████ را به خود جلب می کند. او یکی یکی طبقات آن را بررسی میکند. در کشوی دوم متوقف شده، یک پوشه را بیرون میکشد، سپس به کشوی اول بازگشته و دو پوشه را از آن بیرون میآورد. در ادامه او از کشوهای سوم و چهارم چهار پوشه دیگر را خارج کرده و تمام آنها را روی میز پخش میکند. آنها پوشههای بایگانی آبی هستند و او با دست خود و با دوربین به علامت دستهای در حال دعا، روی هریک از پوشهها اشاره کرده و با صدای بلند به دوربین میگوید که تمام پوشههای دیگر زرد رنگ هستند. پوشههای آبی در کیت بازیابی قرار داده میشوند.
دوربین متوجه رایانهٔ روی میز میشود که روشن و فعال است. دکتر با صدای بلند از خود میپرسد که منبع برق این کامپیوترها کجاست، زیرا او هیچ منبع تغذیهای ندیده است. دسکتاپ این رایانه نیز دارای آرم 'Faithful OS' است و حتی دارای صداهای خاص نیز هست. پس از هر کلیک زمزمهای آرام و سرود مانند و پساز باز کردن هر پوشه صدای زنگهای کلیسا شنیده میشود. کامپیوتر هیچ اطلاعات مهمی به دکتر █████ نمیدهد، پس دکتر █████ آن را رها کرده و دفتر را ترک میکند.
دکتر█████ به انتهای دیگر طبقهٔ دفاتر نزدیک شده و دکمهای را روی دیوار، برای آمدن آسانسور فشار میدهد. او وارد آسانسو شده و متوجه میشود که در طبقهٔ ۳۴ ساختمانی است که دارای شماره طبقات غیرمعمول است. طراحی صفحه کلید شامل -۱۱۵ تا ۱۱۵ می شود و دارای تمام طبقات نیز هست. قبل از فشار هیچ دکمهای، دکتر █████ درخواست میکند تا فرستنده بیسیم ویدئو به آسانسور آورده شده و با یک مخروط ساختمانسازی جایگزین شود تا نقطهٔ ورود مشخص شود. واحد فرستنده دیگری در خارج از آسانسور قرار گرفته شده و به اتاق فرمان گفته می شود که واحد دوم را بازیابی کرده و اگر اتفاقی برای او افتد محفظهٔ آزمایش را پلمپ کنند. پساز اینکه تمام کارها انجام میشود، او دکمه -۱۱۵ را فشار میدهد.
پایین رفتن آسانسور به مدت ۱۵ دقیقه طول میکشد. در طی این مدت دوربین ۱ بار دچار یک نقض می شود که طی آن تصویر برفکی شده و سپس به مدت ۳۵ ثانیه، ۱۴ شخص را با دکتر █████ در آسانسور نشان می دهد که همه آن ها همزمان با او حرکت می کنند تا برای او جا باز کنند. سپس تصویر دوباره تبدیل به برفک شده، و این بار که به حالت عادی برمیگردد، دکتر █████ دوباره در آسانسور تنهاست و از روی تکان ها و حرکات دوربین می توان حدس زد که دکتر █████ دارد می رقصد.
دکتر █████ لحظه ای مکث میکند تا درباره بوی متعفنی که از طبقات پایین می آید اظهار نظر کند. در این زمان آسانسور به طبقه -۱۰۸ رسیده است. دکتر █████ دکمه -۱۱۰ را فشار میدهد تا پایین رفتن آسانسور را متوقف کند و هنگامی که آسانسور به آن طبقه می رسد پیاده می شود. آسانسور به یک اتاق ایستگاه رصد راه دارد. این اتاق شیشه ای بوده و بالای آن یک ایستگاه دیگر دیده می شود. دکتر █████ به یکی از ایستگاه های مانیتورینگ نزدیک شده و صفحه یکی از کامپیوتر ها را چک میکند.
لوگوی سیستم عامل Faithful OS و یک ویدیو که بین چهار منظره متفاوت حرکت می کند، بر روی دسکتاپ دیده میشود. منظره اول از یک اتاق مخصوص لوله هایی مانند آزمایش بنفش است که تعدادشان به چند هزار عدد می رسد. تصویر دوم، نمای نزدیکتر همان لوله ها، که دوربین از جلوی آن ها حرکت می کنند است. تمام لوله هایی که دوربین نشان می دهند شکسته اند. نمای فیلم سوم برعکس دوتای دیگر بوده زیرا دوربین به طور عمودی حرکت کرده و هر ایستگاه رصد را بررسی میکند. در مجموع ۱۰ ایستگاه دیده میشود و دکتر █████ هنگام گذر دوربین از ایستگاه او در فیلم دیده می شود. دکتر بالا را نگاه کرده و یک دوربین معلق، که بنظر میرسد هیچ دستگاه حرکت دهنده ای نداشته باشد، از کنار او می گذرد. نمای چهارم طبقه همکف زیر ایستگاه رصد را نشان می دهد که یک نیم تنه بسیار بزرگ در آن در حال خزیدن است و با دیوار های سلول برخورد کرده و جهت خود را تغییر می دهد. میتوان بر اساس ابعاد تصویر دوربین حدس زد که اندازه موجود حدود ۶ طبقه است.
دکتر باری دیگر توجهش را معطوف محتویات رایانه کرده و ویدئو را کنار میزند تا ویرایشگر متنی که پشت آن پنهان شده بود بیابد. نسخه چاپی این متن بازیابی و در کیت بازیابی قرار می گیرد. این متن دکتر █████ را به سمت یک گاوصندوق که در طبقه ۵۴ بود راهمایی کرده و رمز آن را نیز می دهد. دکتر █████ ایستگاه رصد را ترک کرده، بدون هیچ حادثه ای به طبقه ۵۴ رفته، و به یک طبقه ادارات مکعبی میرسد. او به سمت میز مذکور در متن رفته و زیر آن گاوصندوقی دست نخورده پیدا میکند. رمز ارائه شده گاوصندوق را باز میکند. در آن یک دفترچه، که داخل کیت بازیابی قرار میگیرد، و یک هفت تیر عجیب که تحت عنوان █████-█████ بازگردانی شده، همراه با ۲۴ عدد گلوله در آن یافت پیدا میکند.
دکتر █████ بدون هیچ مشکلی سوار آسانسور شده و به طبقه ۳۴ بر میگردد. با توجه به تعداد بسیار بالای طبقات موجود برای کاوش و اطلاعات حیاطی به دست آمد از ایستگاه رصد، آزمایش به پایان رسیده و تجهیزات بازیابی میشود. قبل از بازگشت از طریق نقطه ورود، دکتر █████ ترمینالی که در نزدیکی او قرار دارد را بررسی کرده و متوجه میشود که آن دقیقا همان صفحه کامپیوتر طبقه -۱۱۰ را نشان می دهد. نظریه افراد این است که نویسنده آن یادداشت، ویروسی شبکه ای را پخش کرده است تا به تمام کامپیوتر های ساختمان پخش شده تا هر کامپیوتری که به آن شبکه وصل است و نیز اطلاعات درون آن کشف شوند.
دکتر █████ از نقطه ورود گذشته و سطح آینه باری دیگر به سطح بازتاب کننده حقیقی تبدیل می شود. تمام اشیاء با سایر اجسام بازیابی شده از SCP-093 بایگانی میشوند. بررسی و آزمایش بر روی ████-███ و مهمات آن به تعویق افتاده اند، زیرا نیاز است که یکی از گلوله ها تخریب شوند، اما ممکن است آن ها در سایر آزمایش های مربوط به SCP-093 به کار بیایند. ویدئو تمام می شود.